آیا ، مقالهً رفیق اسدالله کشتمند موضع رسمی ن ف د ت ا، است ؟
م ی هادی م ی هادی

اخیراً مقاله ًرفیق اسدالله کشتمند تحت عنوان(وجوه اشتراک نوین و راه مشترک را باید پیداکرد ) در چند سایت به نشر رسید که قابل بحث ، غوروتعمق جدی میباشد .

ایشان در شروع ، مواضع وحدت خواهانه ً نیرو های خارج تشکیل را به دو دلیل( نیات شریفانهً ظاهری )تلقی نموده ،مستدل نمیدانند و مینگارند:

1 : ( وحدت دوباره ً حزبی که از شانزده سال بدینسووجود ندارد، خواب و خیالی بیش نیست.آنچه راکه به تاریخ پیوسته است نباید با واقعیت موجود یکی گرفت ؛درعرصه مبارزه اجتماعی معجزه وجود ندارد. واعتقاد به معجزه شیوه درستی نیست).

2 : ( شانزده سال جدائی در تحول بلا انقطاع و دراماتیک وضع دنیا و وضع کشور ما ،هیچ مبنائی برای این باقی نمی ماند که انسانهائی که در گذشته در یک حزب بوده اند، از این تحولات شگرف ،در بسا موارد منفی، تاثیر به مقیاسهای متفاوت نبرده باشند).

اینجانب که تا هنوز خود را عضو ن ف د ت ا میدانم واز موضع یک نهضتی به اساس باور هایم برای اهداف نهضت کار ومبارزه نموده ام ودر سرخط آن اهداف وحدتخواهانه نهضت را در جمع کثیری از رفقا بدون آنکه اصول تشکیلاتی نهضت را نقض نموده باشم، پیگیری نموده ام ؛ تا کنون نمیدانستم که بعضی از مسوولین نهضت به این باور اند که ما نمیتوانیم به اساس اعتقادات وباور های گذشتهً سیاسی خود با آنانیکه ایشان را رفیق میگفتیم وفقط همین اعتماد وباور بود واست که در تجمع تشکیلاتی با ایشان شرکت نمودیم وآنرا ادامه مبارزات عدالت خواهانه ًما پذیرفتیم ،چنین بيندیشیم که به گذشته تعلق نداریم .!

ما فکر میکنیم وقتی نگذاریم دست کسی در دامان نهضت برسد معنی دفاع از نهضت را نمیدهد بلکه جفا به نهضت است. لذا ، بهتر آن بودكه رفیق اسدالله کشتمند، به جای اینکه ترصد بعضی از رفقا را ،غیر شریفانه ونیات ناسالم ميخواندند، مطابق به اهداف سازمانی شیوه ها واصولی را برای فعال شدن این رفقا در یکی از سازمانها ی رفیق منجمله سازمانی که خودشان عضویت آنرا دارند مطرح میکردند . تاکار وفعالیت سازمانی رفیق اسدالله کشتمند را برای توسعه وتقویت سازمان احتوا میکرد .اکنون نمیدانم این نوع برخورد کدام عرصه کاری رفیق اسدالله کشتمند را ارایه میدهد، درحالیکه تمام رفقای که این مقاله را میخوانند ازآن هیچ حاصلی را به نفع نهضت پیش بینی نمیکنند . بیشک رفیق اسدالله کشتمند فرض كلام وردیف کردن سخن را هم در خط وهم در زبان خوب میدانند اما به مصداق اینکه میگویند شیطان ملا زور است، در باب این ممیزه کوتاه آمده اند.

من از وجوه محبت آمیز برادرانهً ایشان با سايربرادران شان بخوبی اگاهی دارم. اما نمیدانم چرا به بیانات برادربزرگ شان رفیق سلطانعلی کشتمند درمقاطع مختلف زمانی حداقل توجه ننموده اند که دال بر آن است. نمیشود درمبارزهً امروز بدون پیوستگی به مبارزهً دیروز، ادامه داد . باید ایشان به خاطرات سیاسی رفیق سلطانعلی کشتمند که بر بنیاد افتخارات گذشته به تحریردر آمده است، همین ارزش را قایل باشند. اين یک تناسب خوبی است که بپذیریم كه امروز ما کدام چیزی نکرده ایم ، فقط رفقای خود را خواسته ایم جمع آوری نماییم که هنوز بنا به همین نوع موضع گیری ها موفقیت هم نداریم .

مارا عقيده بر اينست كه:پابندی های تشکیلاتی هیچگاه معيار ها واصول وفاداری ،صداقت به آرمانها وتعهد را در برابر مردم تضیف نمیسازد ما نباید از اصول تشکیلاتی، سلاح ضد آرمان ( تیار ) نمايیم . رفقای ما در این امر دارای تجارب بزرگ اندوميدانند كه بنا بر تحمیل عواملی که موقف تشکیلاتی رفیق ببرک کارمل مورد توطئه قرار گرفت . ما به حزب مان وفتدار هستيم و در این وفاداری بسیار جدی ازمایش شده ايم . لذا ، اعتقاد داریم که سلاح مبارزه ما آرمانی است که متعهد به آن هستیم نه چوکات بندی های که نظریات سالم را ( قفس) نمایند.

لذا ، بر بنیاد استدلال شما رفیق اسدالله کشتمند كه فرموده اید: اگر بپرسیم وقتی رنگ وبو پذیرفتنی است تفاوت در مغز ودرون را کیها بوجود اورده اند ؟

متعاقبا ً، رفیق اسدالله کشتمند با وجود یک سلسله بریدن ها از گذشته ً ما ، دوباره برمیگردندبه تجمع كردن کادرها ، فعالین وبزرگان حزب دیروز ما در یک تشکل، که ما به اساس افتخار راهروان دیروز امروز نیز اعتماد ما را به ایشان تسلیم نموده ایم . خط سایر رفقای ما را از ما جدا ساخته وباز هریک را جدا ،جدا وزن مینمایند که در حقیقت یک مهره ً دیگر دیوار بی اعتمادی را بلند تر میسازند. ایشان ، مثلی که اطلاع ندارند كه با رفتن یک رفیق از یک سازمان به سازمان ديگر در همین روزهای نزدیک به هر شکلی که بود نزدیک است چه کار کرد ها ی به باد فنا برود. ببینیم کدام تدبیر سالم قلم ها ی افتراق را میشکند . وگذشته از این مخصوصا رفیق اسدالله کشتمند نباید بسیار تابع اقلیت واکثریت باشند . واما باید بگویم مشکل همین است که بزرگان ما به اساس توقع ما نجنبیدند آنان پاسخ به سوالات مثل من ، محمد یعقوب هادی ها را برای خود کسر شان دانستند و میدانند. واگر چنین نبود، بسیاری مسایل اکنون حل میشد ، وجای نوشته شما که اکنون به بحث کشیده شده به شکل دیگری پر میبود .

رفیق اسدلله کشتمند به همه نیات وآرزو ها ی ما واهداف سازمان ما خط بطلان کشیده ،مینویسند :

(بناً به رفقائی که دیروز در صفوف ح.دخ.ا. متشکل بودند وامروز در تعین راه تردید دارند با صراحت عرض می کنیم که مبارزه مشترک دیروز را ضمانت جاودانی برای یکی بودن تمام سازمانهای سیاسی امروزی ندانند. برای تعین راه،معیار های روشن سنجش وجود دارند ونباید به مغالطه در این زمینه اجازه داد. با اطمینان میتوان گفت که:در میدان بغرنج مبارزه سیاسی امروز آن حزبی که طرح تازه، ابتکار عمل وایجاد فضای بحث وگفتگو وجستجوی پر کنکاش راه مبارزه را نمی تواند ارائه بدارد وچیزی برای گفتن ندارد ودر پشت افتخارات گذشته(آنهم به ناحق ومبالغه آمیز) سنگر می گیرد ، از لحاظ دراز مدت قابلیت حیاتی ندارد. )

آیا چنین است بیهوده گی مبارزه ًچند ساله ًما درخط وحدت خواهی که مسوولین سازمان ما با آن همنوایی میکردند؟ وبالاخره گفته میشود از پل باريك، تاريك وتيغ مانند وحدت ،عبور ناممکن است ؟ !

بايد صريحا ً گفته شود كه ما، به این باور نیستیم که گفته شود (مبارزه مشترک دیروز ما ضمانت جاودانی برای یکی بودن سازمانهای رفیق ما را فراهم کرده نمیتواند ) . البته اشخاص را بصورت انفرادی نمیتوانیم تضمین نماییم ، ولیکن آنهایيکه از نام و افتخارات دیروز ما امروز به پا ایستاده شده اند حق ندارند این پیوند را در ذهن انهایيکه جوانی وعمرهای شان را در آن راه وقف نموده اند واز آن صاحب هویت سیاسی شده اند مردود بشمارند .

ما با معیار های مبارزهً گذشته هویت سیاسی ای داریم که اصول اخلاقی مبارزه ً امروز مانيز بر آن استوار است . شما میبینید ، میشنوید ومیخوانید كه حضور هم سنگران دیروز شما را در پارلمان ،حاکمیت حاضر با همان نام خلقی وپرچمی استقبال میکند ، درحالیکه احزاب رسمی ايشان آن نام ونشان را ندارند .چرا، باید از هویت سیاسی خود فرار نماییم ؟ درحالیکه در میدان عمل سیاسی امروز هیچ چیزرا هم ارایه نکرده ایم که اینهم گناه آنهایيست که ما اعتماد خود را تسلیم شان نموده بوديم . خيلی دور تر نه میرویم ، بلکه در همین گرد همایی ۱۹ اپریل این پیوند گاه از طرف سازمانهای رفیق وشخصیت های رفیق انعکاس داده شد وهمه ای ما با چک، چکها ، سرجنباندها وباقلم آنرا تایید ننمودیم ؟ .

البته ما میدانیم كه بودند کسانی که در گذشته هم به خواست ها ی شریفانه وآرمانی حتی(طرف ادعای خودشان) بی اعتنایی نمودند که شاید خود شما هم گاهی ازآن متضرر شده اید . اما پرچم مبارزه از دست رفقای ما رها نشد . همه بصورت قطع از آن باید تجربه گرفته باشند وآن ژست هارا اکنون انجام ندهند. ما هیچ نوع قرداد های تباری ، قبیلوی وقومی باکسی نه بسته ایم که اگر حزب نبود آنها هستند! .

ميگویند: درقدیم اربابی بود که روزی از آشپزخود تقاضا نمود كه امروزدست پخت خود رااز خوبترین مواد غذای تهیه کن .خدمتگارحکم بجا آورد وغذا را طبخ و برصفره گذاشت. ارباب وارباب زاده ها غذارا تناول نمودند . برای فردا خدمتگار برعکس سفارش روز قبل از ارباب فرمایش گرفت که میخواهم بد ترین طبخ غذای امروزم باشد . خدمتگار بیدریغ کار را انجام داد وارباب رابه صفره دعوت نمود . ارباب با دیدن وچشیدن غذا ، از آشپز پرسید : چگونه غذای خوب وخراب تو از یک مواد تهیه شده است؟ آشپز عاقل جواب داد که صاحب : وقتی شما فرمایش غذای خوب را دادید، من از زبان کرده غذای خوب نیافتم که بشما تهیه نمایم . اما،وقتی غذای خراب فرمایش دادید، باز دیدم که از همین زبان کرده غذای بد هم وجود ندارد . صاحب : حقیقت این است که همین زبان است هم خوب میتواند باشد وهم بد میتواند باشد. ارباب ازهوشیاری آشپز خوشنود شد ودرس آموخت .

ازاین قصه چنین نتیجه میگيیریم که فصل کردنها و وصل کردنها ، دو دست پختی اند که تا اکنون چشیده ایم . متاسفانه فصل کردنها دست پخت آنانی است که مسوولیت و اعتماد بیشتر ازصلاحيت شان به آنها تحویل داده شده است .

در بیشترین کشورها، یکی ازمعیارهای پخته گی سیاسی ، سن پنداشته میشود که محک تجربه است.به معنی دگرکسانیکه چند پیراهن بیشتر کهنه نموده اند اندوخته ً بیشتر دارند. اما برعکس درجریانات سیاسی کشورما، ما شاهد لغزش ها ی کهنه کاران سیاست بیشتراز دگران هستیم .بسیارمیخواهم كه این فکر من غلط باشد و

لیکن آنچه را عینی میبینیم مجبور هستیم باور کنیم که سرشت ما آمیزه ای از این حقیقت است .

از دیر زمانی از هر دریچه که باب سخن گشوده ایم منظور این بوده است که آنچه تقدیم میکنیم ازآن استفاده شود تا مصروفیت های ما قیمت خود را دریافت نماید. اما همیشه این یک آرزو باقی مانده است! .

رسیدن به هر نیت مانند بااستفاده از زینه رفتن به بام است. اما ما تنها نیات مان را حفظ نموده ایم وبه وسیله ها کمتر دست یازیده ایم . حتی از رفتن به تفریح

تجربه نگرفته ایم که وقتی نیت به رفتن میکنیم کدام وسایل ولوازم را با خود بايد ببریم . وباری که یکی از ازوسایل فراموش ما میشود چه مشکلاتی را دچار میشویم.

اگر امروز همه ًما در یک اتاق جمع شویم وگفته شود که کسانی كه وحدت میخواهند، دست های خود را بالا کنند فکر نمیکنم ، کسی حاضر شود دست بالا نکند . مگر آیا واقعا همه در این راه صادقانه عمل میکنند ؟ سوال باقی میماند ،اینکار بار ها شده وهمه دست بالا نموده اند ولی بیایید ببینیم کدام ما عمل نموده ایم ؟!.

متاسفانه از وقتی که از همراهی میگوییم با بعضی ها چون یک نوع از پرندگانی که از یک شاخچه به یک شاخچه دگر می پرند ونی میگویند روبرو میشویم .

استعفا میدهند ،دوباره بی هیچ درخواست میآیند، دوباره از همان سازمان در برابر سازمان ديگر دفاع حماسی گونه مینمایند ، شعار های جهان شمول سر میدهند خلاصه مانند "لاشتک " به هر سو کش میگردند اما باز هم از عزت برخوردار میشوند .

از همین جاست که ديگران را از مبارزه خسته میسازند ویک فضای کامل بی اعتمادی را بوجود میآ ورند. اکنون آنان خود را میشناسند و مصلحتاً از نام نویسی

خود داری مینمایم .

با وجودیکه سر وصدا ها ی زیادی را به گوش همه رفقا رسانیده ایم اما کسی به حل آن نپرداخت . اکنون زمان آن است که از رفقای مسوول دعوت نماییم تا انجام مسولیت نمایند . لذا ، ما میخواهيم رفقای ما ژست های سیاسی را کنار بگذارند در عمل سیاسی به طور شفاف وصادقانه مسایل را حل نمایند .

ما سنگرداران مبارزه هستیم . در دفاع از آرمانهای ما، مردم ما وکشور ما ،مرگ بار ها از کنار ما گذاشته است. لذا، وقتی رفقا يی را مسوول انتخاب مینمایيم ،ما برای خود پنا ه گاه سیاسی نمیسازیم ،بلکه بر معیار پرنسیب های مبارزه ، اعتماد خود را به آنها تحویل میدهیم . لذا ،حق داریم هروقتی که احساس نمایيم كه از سنگر های ما بر علیه خود ما و رفقای ما استفاده میشود ، باید از خود ورفقای خود دفاع نماییم .

چرا، با ما دیپلوماسی ( بمفهوم چال بازی آن) صورت ميگييرد؟ من از شما رفقای مسوول می پرسم ، کدام شما تا کنون به آدرس همین رفقای که از شما وآرمان خود وشما دفاع مینمایند وبه این منظور انتقادات ، پیشنهادات ، نظریات وسوالات را مطرح مینمایند ، حد اقل یکبار چه از طریق تیلفون ، ایمیل ، مکاتبه ای انترنتی ، رفیقانه وبا استدلال به عنوان رفیق مراجعه نموده اید ؟ شما هرگز این کار را نکردید . واگر گاهی سر بیرون کرده اید برای سرکوب رفیق بوده است وبس. بارها توسط اشخاص نا معلوم در سایت های رفقای خود ما ، رفقای ما تهدید ،تحقیر و توهین شده اند. آیا همین است رفاقت وحرمت گذاشتن به رفیق ؟حتی کسانیکه به دروازه های شما هم آمده اند، با معیار رفاقت وصداقت با آنها برخورد ننموده اید . شما رفقای مسوول، وعده های را که به خاطر دلجویی رفقای آزرده سپردید کدام اش را عمل نمودید؟ وقتی که رفیق خود را، سنگر دار دیروز خود را از خود ساخته نمیتوانید چظور ممکن است شعار همسویی دگر بینی ها را سر بدهید وآنرا عملی نمایيد . اما متاسفانه، بدبختانه با دریغ وافسوس که این عمل «خود کش بیگانه پروری » رابارها انجام داده اید .

چرا به مستحقین به چشم مستحق دیده نمیشود ؟ بیایید، ببینیم کی تا کدام حدود کدام کار ها را انجام داده ميتواند. در گذشته ایثار ، فداکاری ، جانبازی وفاداری وایمانداری اش چگونه بود واکنون موقعیت ومواضع اش چگونه است.

در این یادداشت میخواهم ازقول رفیق اسدالله کشتمند که میفرمایند : (تواضع ما مورد سو استفاده قرار میگیرد) بهره بگیرم وبا شهزاده های بری الاذمه بگویم که دیگر بس است . خواهشمندم تفنگ های تانرا بطرف دگر نشانه بگیريد . درجایی که شما فیر مینمایید، همه از خود ودوستان شما اند. قهر آمرانه ،فخر فروشی وفضل فروشی بس ا ست . سنگرداران درهر آب وهوا مواضع خودرا محافظت کرده میتوانند . ادامه دارد


June 8th, 2008


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات